منو میشناسین بچه ها. اینجا هم زیاد به پست های بچه ها نظر میذارم.مشکلات خیلی هارم میبینم و واقعا میبینم من مشکل ندارم در مقابل بعی از موقعیتهای دیگران.
ولی خب مشکل اینجاست که من گاهی از خودم احساس رضایت نمی کنم. یعنی دوست دارم احساس رضایت کنم از خودم و شاید ظاهرم یا موقعیت تحصیلیم رو ببینید اصلا همچین چیزی به فکرتون نرسه.ولی مثلا الان احساس عجز و درموندگی می کنم. دلیلش هم اینه یه مقدار ما تو خونوادمون مشکل مالی داریم بخاطر اینکه حقوق بابام کم شده.یه مدت کارشو ول کرد که یه کار جدیدی شروع کنه ولی اون کار جدید نشد و دوباره برگشت سر همینکارش.مسئله اینجاست که من از بس استرس دارم که کافیه یکی یه حرفی راجع به مسائل مالی بزنه و من دل پیچه می گیرم و هی میرم دسشویی! خیلی ببخشید واقعا که اینو مطرح کردم.با مامانم هم دوس ندارم زیاد راجع به این مسائل حرف بزنم چون دلم به حالش میسوزه. به دوس پسرم هم نمی تونم خیلی این چیزا رو بگم چون احساس می کنم یوقت فک می کنه بیش از حد آدم ناراحت ومشکل داری ام کلا !!! گاهی حوصله هیچی ندارم.3 ماه دیگه مشخص میشه نتایج آزمون ارشد.احتمالا هم شهر دیگه قبول شم.
هی میخوام تغییر ایجاد کنم این دوماهو برم با دوستام بیرون و این چیزا رو فراموش کنم، نمی دونم چرا سست میشم و هی همش میخوام بخوابم!